برام یه قفس بساز؛
بدون پنجره،
بدون در،
منو بنداز اون تو و خودت بیرون در وایسا
تو کِ اون بیرون باشی میتونم فقط بِ نشستن تو پشت دیوارِ سرد فکر کنم
تو کِ منو محصور کنی فقط ذهنم درگیر تویی میشه کِ منو بِ خاطر نجاتِ خودم بِ زنجیر کردی
تو منو حبس میکنی ولی خودت هم با من داخل قفسِ بی نور نفس می کشی!
کنار منی و نمیذاری لحظه ای ذهنم بِ خطا بره،
نمیذاری لحظه ای بِ جهنمی ک توش بودم برگردم!
تو باش؛
پشت دیوار باش.
لمس نشدنی باش.
باش کِ بودنت اجزای متلاشی منو کنار هم نگه داره!
من بِ امیدِ تو زنده ام!

از جذابیت های بی انتهایش

برای بی یار ترین یاور

مرغی که از قفس پرید، من بودم!

بِ ,کِ ,تو ,منو ,باش ,ای ,کِ منو ,لحظه ای ,بِ جهنمی ,ای بِ ,بره،نمیذاری لحظه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کسب و کار اینترنتی شرکت حسابداری محاسبان تلاشگر خبره تورمسافرتی اوج ماندگار هذیان نوشت های بقچه وبلاگ کتابخانه عمومی شهدای سنجان *داستان های معجزه وار* دانلود کتاب پی دی اف فروشگاه لوازم جانبی کالانه بهترین پاوربانک